۱۳۸۸ آبان ۱۷, یکشنبه

نگرشی بر تاریخ نقاشی موزائیک:

هنرنقاشی موزائیک برای نخستین بار در بین النهرین و مصرباستان و سپس در یونان و روم مورد استفاده قرار گرفت این هنر از حدود 2300 سال پیش مورد استفاده بوده است منظره جنگ اسکندر مقدونی و داریوش یکی از کارهای موزائیک بسیار بزرگ و مشهوردرکف اتاقی، در شهر پمپئی متعلق به هزاره سوم قبل از میلاد است .کف و دیوارهای ساختمانهای رومی غالبا با موزائیک تزئین می شدند ساختن موزائیک نخستین بار در خاور نزدیک باستانی آغاز شد.یونانیان از موزائیک به جای فرش استفاده می کردند و غالبا برای این منظور موزائیکهایی با طرح هندسی ساده می ساختندو با ذوق خاصی که در موزائیک کاری بدست آوردندبه ظرافت و جذابیت بیشتری دست یافتندو آثار موزائیکی از حالت تزئینی خارج شد و به عنوان نقشی بر دیوار خود نمایی می کرد که بعضا همان موضوعات نقاشی را با این تکنیک ،کپی برداری می کردند.و با استفاده از قطعات سنگ ،خرده شیشه ،سفال یا چوبهای رنگی اسلوب نقاشان در برجسته نمایی،سایه دهی و مانند اینها را به خوبی میسر ساختنددر تصویر اسکندر که ذکر شد می توان به کیفیت عالی آن اشاره نمود که رومیان با کار گذاشتن خرده سنگها و خرد ه شیشه های بسیار ریز که 50 قطعه آن در ساختن یک چشم به عرض 3/5سانتی متر بکار برده می شد بدان دست یافتند.کیفیت فنی موزائیکها به احتمال زیادی از روی اندازه خرده سنگها تعیین می شده است و هر چه ریز تر همانقدر ظریفتر و بهتر کار می شده است.از آنجا که موزائیکها بر روی هم از یک فاصله 1 و1/5 متری دیده می شدندبه نظر می رسد که معمار ی ظریف مزبور به قدر کافی طبیعی بوده باشد.تغییرات منظمی که در دوره مسیحیت پیشین ،زمانی که موزائیکها در دیواره های بلند و طاقهای محراب کلیساها ظاهر شدند ، به عمل آوردن این گونه جزئیات را تقریبا از نظرها دور ساخت و این اسلوب پر مشقت را بی معنی کرد.در هر صورت بیشتر مواد اولیه تشکیل دهنده موزائیکهادر این دوره خرده سنگ و قطعات کوچک شیشه های ملون بوده است.

مفهوم رنگ :
(رنگ خود زندگی است)
زندکی ما سر شار از رنک است.و جلوهای متنوع رنک به همراه نقش اهمیت زیادی در زندکی ما پیدا کرده است و مفاهیم متفاوتی را در ذهن ما زنده می کند.رنگ در همه ابعاد زندگی جاریست وبنابراین مفهوم آن به همان گستردگی مفهوم زندگی است.وقتی درباره رنگ صحبت به میان می اید در وهله اول نمود خود رنگ همچون رنگ زرد رنگ قرمز یا رنگ ابی در ذهن متبادر می شود.هر چند که در هنر و به طور خاص در هنرهای تجسمی نیاز به درک مباحث تخصصی و نقش کاربردهای رنگ را داریم.مثلا رنگ را می توان عنصر اصلی کار هنرمندان نقاش دانست.

می توان سه دسته اثار را تشخیص داد که در انها هنرمندان نقاش مفاهیم و ویژگیهای رنگ را به کار گرفته اند:
1.جنبه توصیفی رنگ:
رنگ به عنوان عنصری تجسمی برای توصیف موضوع- مثلا نقش رنگ در نمایش و توصیف رنگ میوه یا نمایش پاییز ویا زمستان و.......یا رنگ در عکسهای رنگین و اثار نقاشان طبیعت گرا و....
2.جنبه نمادین و استعاری:
رنگ به عنوان عنصر نمادین و استعاری که ویژگیهای باطنی و درونی اثر را بر اساس موضوعات و مفاهیم مورد نظر هنرمند.برای انتقال معانی خاصی به نمایش می گذارد برای مثال در بسیاری از اثاری که هنرمندان بر اساس محتوای موضوعات اعتقادی مذهبی وافسانه ای ساخته اند.کاربرد رنگ عموما جنبه ای نمادین و استعاری دارند.
3.جنبه درونی وزیبا شناسانه:
استفاده از رنگ برای به نمایش گذاشتن ارزشهای درونی وزیبایی ها و تاثیرات خود رنگ، بدون در نظر داشتن ارزش های استعاری وتوصیفی رنگ.این خصوصیات بیشتر در هنر معاصر دیده میشود بطوریکه در بعضی اثار فقط بر اساس همین خصوصیت رنگ ساخته شده اند همچنین از این خصوصیت رنک به عنوان جنبه تزئینی در بسیاری از محصولات صنایع دستی وهنرهای سنتی مثل ظروف،معماری،فرش،گلیم، طراحی پارچه ودوخت لباس بهره میبرند.
البته تفکیک این جنبه های سه گانه کاربرد رنگ از یکدیگر به هیچ وجه به معنای آن نیست که هر کدام از آثار و شیوه های یاد شده صرفا یکی از جنبه مورد توجه هنرمندان بوده است .
بلکه یک یا تعدادی از این جنبه ها را در اثر خود مورد تاکید و استفاده قرارداده اند .
اگر چه که رنگ همواره به عنوان ماده و عنصر اصلی کار هنرمندان نقاش و تصویر گر و گرافیست مورد تاکید قرار می گیرد . لیکن نقش آن نه تنها در سایر شاخه های هنر تجسمی قابل بررسی است . بلکه در هنرهای دیگر نیز ازاهمیت ویژه ای برخوردار است .
همانگونه که در همه آثار گرافیک ، رنگ و نحوه کاربرد آن اهمیت ویژه ای دارد ( مثلا مقوله بسته بندی رنگ موجب رونق بازار تجاری یک کالا میشود . ) به همین نسبت کاربرد رنگ در آثار حجمی ، فضاهای عمومی شهری و معماری می تواند روح و حیات خاصی را در زندگی جمعی بدهد و یکی از ارکان اصلی طراحی شهری ، معماری و مجسمه سازی تلقی می شود .
ویژگیهای زیبایی شناسانه رنگ و تاثیرات گرافیکی آن در طراحی صحنه ، لباس بازیگران ، نور و عوامل جنبی حیطه کاربردهای رنگ را باز هم گسترده تر به نمایش می گذارد .کاربردهای بسیار متنوع رنگ و نقش تاثیر از آن در زندگی ، هنر ، صنایع و علوم زمینه های مناسبی را فراهم آورده است 2.
حدود سه قرن قبل که تجربه نور توسط نیوتن انجام گرفت تحقیقات راجع به رنگ و مواد رنگی و ساخت رنگ ها گسترش پیدا کرد و همچنین در ساخت مواد رنگین طیف بسیار گسترده ای از رنگ های طبیعی و مصنوعی با امکانات و ویژگی های متعدد ساخته شد و فراگیر گشت و مورد استفاده هنرمندان قرار گرفت .
مفهوم رنگ در کنار کاربرد آن معنی می شود و چون مفهوم رنگ دامنه ها و ابعاد بسیار گسترده ای دارد به طور دقیق قابل فهم نیست بنابراین برای درک هر چه بیشتر رنگ ویژگیهای آن را مورد مطالعه و بررسی قرارمی دهیم .

رنگ چیست ؟
به طور کلی رنگ را میتوان به دو معنای عمده به کاربرد.
1. رنگ به عنوان ماده ای که چیزی را با آن رنگ می کنند ، پیگمنت یا رنگدانه های بسیار ریز که با موادی به آنها بست یا مدیوم می گویند مخلوط گشته و خمیر یا مایع رنگی ساخته می شود که به صورت:

رنگ روغن:( پیگمنت و ماده روغنی خشک شونده همچون روغن بزرک )
آب رنگ ( رنگدانه های گیاهی که با صمغ عربی ترکیب می گردند )
گواش (که با پیگمنت و نوعی چسب وماده پرکننده ساخته می شود )
اکرلیک (که با پیگمنت و چسب اکرلیک ساخته می شود ) و ...
تا قبل از قرن هجدهم ، رنگدانه ها به صورت طبیعی از انواع خاک ها و گرد سنگ های رنگین – گیاهان و حشرات و ...تهیه می شد و از قرن هجدهم به این سو رنگدانه های مصنوعی از مواد معدنی و اکسید فلزات و مواد شیمیایی که دارای تنوع بسیار زیادی هستند ساخته شد .
رنگ های جوهری بخش دیگری از مواد رنگین هستند که در مایعات حل می شوند . این جوهر ها معمولا منشاء آلی دارند و از انواع گیاهان و حیوانات به دست می آیند .
2.پدیده رنگ موضوعی است چند جانبه و مربوط به چگونگی دیدن و درک رنگ ، که سه عامل در ایجاد آن دخالت دارند که عبارتند از :
الف ) نور به عنوان منبع فرآیند رنگ ،که بدون آن رنگ اشیاء دیده نمی شود .
ب ) اشیاء با ساختار مولکولی خاصی که دارند باعث می شوند که همه یا بخشی از نور تابیده شده به آنها جذب یا منعکس شوند و به رنگ همان بخش از نور دیده شوند .
ج ) نور بازتاب یافته ازسطح اشیاء در یک فرآیند پیچیده پس از گذشتن از مردمک به وسیله سلولهای نوری که در شبکیه چشم وجود دارند تشخیص داده می شوند و سپس توسط اعصاب بینایی به شکل علائمی خاص به مغز انتقال می یابند . و در مغز به عنوان رنگ ادراک می شوند . (سلولهای استوانه ای که ارزشهای تیرگی و روشنی ها رادرک می کنند وسلولهای مخروطی که رنگ ها راتشخیص می دهند).
بنابراین پدیده رنگ از یک طرف بر اثر عملکرد عوامل بیرونی و از اطرف دیگر توسط عملکرد اندام بینایی ، ادراک می شود .


کاربرد رنگ در هنرهای تصویری :
با بررسی آثار هنرمندان در طی تاریخ می توان به سه نوع کاربرد بیانی رنگ پی برد که عبارتند از :

1.بیان توصیفی رنگ جهت نمایش واقع گرایانه تصاویر موجود در طبیعت : مثل آثار نقاشان سبک کلاسیک ، رئالیسم ، امپرسیونیسم و ... .
2.بیان نمادین و سمبلیک و استعاری که برای نمایش حالات درونی و ویژگی های باطنی و درونی اثر را بر اساس موضوعات و مفاهیم مورد نظر هنرمند ، برای انتقال معانی خاصی به نمایش می گذارد . مثل آثار هنرمندانی که بر اساس محتوای موضوعات اعتقادی مذهبی ، رمزی و افسانه ای ساخته اند ( سبک اکسپرسیونیسم – فوویسم و ... .)
3.بیان زیبایی شناسی و تاثیرات خود رنگ که بیشتر جنبه تزئینی و دکوراتیو دارد مثل آثار سبکهای معاصر و مدرن )
البته تفکیک این جنبه های سه گانه کاربرد رنگ از یکدیگر به هیچ وجه به معنای آن نیست که هر کدام از آثار و شیوه های یاد شده صرفا یکی از این جنبه ها مورد توجه هنرمندان بوده است.
مفهوم رنگ در کنار کاربرد آن معنی می شود و چون مفهوم رنگ دامنه ها و ابعاد بسیار گسترده ای دارد بنابراین لازم است برای درک بیشتر آن ویژگی های آنرا مورد مطالعه قرار دهیم که شامل سه مبحث کلی می باشد :

1-شیمی رنگ (رنگ سازی)
2- فیزیک رنگ
3- کاربرد رنگ (روانشناسی رنگ)
شیمی رنگ:
1- ماده رنگی که به صورت کلی از مخلوط رنگدانه های بسیار ریز (پیگمنت) با موادی بنام بست (مدیوم) تهیه می شود. رنگدانه ها می توانند انواع خاک ها –پودر سنگها و یا مواد معدنی واکسیدهای فلزی باشند و یا از منشا آلی داشته باشند و یا اینکه از مواد مصنوعی و شیمیایی ساخته شده باشند. بست ها می توانند انواع روغنهای خشک شونده- چربی ها – آب و انواع چسب های گیاهی و یا مصنوعی و شیمیایی باشند.
فیزیک رنگ:
بدون وجود نور اجسام و رنگ آنها، دیده نمی شود، رنگ و شکل اشیا, در محیط نورانی قابل رویت است . بنابرین اشیا, زمانی دیده می شوند که یا از خود نور تولید می کنند و یا نور اشیا, دیگر را بازتابش نمایند.
نور مرئی که بصورت امواج باطول موج متوسط - وقتی با اشیا, برخورد نمایند و اشیا, بخشی از آنرا بازتابش نمایند موجب رویت رنگ اجسام می گردد.
نور،دارای طول موجی میان حدود 380 تا 760 نانومتر است.امواج کوتاهتر از 380 و بلندتر از 760 نانومتر قابل رویت نیستند.(ماورا, بنفش و مادون قرمزو ...)
هنگامی که باریکه ای از نور سفید به یک منشور تابیده شود بر اثرشکست تجزیه گشته و طیفی رنگین (رنگین کمان)را تولید می کند در طیف حاصل دو دسته از طول موج ها رنگ خاصی را نشان می دهد و به تدریج در یکدیگر محو می گردند.
در تجزیه نور،آن دسته از اشعه هایی که موجهای کوتاهی دارند به رنگ آبی بنفش دیده می شوند و آن دسته از اشعه هایی که طول موج بلند دارند به رنگ قرمز و دسته های اشعه هایی که طول موج متوسط دارند به رنگ سبز دیده می شوند.درفاصله میان این سه دسته نورها رنگهای دیگر رویت می شوند که با مرزهای محو و نورهای باریک تر دیده می شوند . (نارنجی،زرد و آبی)
- طیف رنگین کمان ازبنفش شروع می شود به تدریج به آبی وسبزوآنگاه زرد ونارنجی سپس به قرمزختم می گردد. نیوتن در قرن 17 نور مرئی سفید را تجزیه کرد وبه رنگهای رنگین کمان دست یافت و از آن پس برای ما معلوم گشت که رنگ اشیا, متعلق به خود آنها نیست بلکه به واسطه کیفیت نوری است که اشیاء از خود باز می تابانند . یعنی اشیا, همه نورهای موجود در نور سفید را جذب کرده و فقط نور رنگی را که دیده می شوند بازتابش می دهند.
به همین خاطر به رنگ خاص خود دیده می شوند . مثلا شی, که به رنگ قرمز دیده می شود در واقع در مو قعیت تابش نور سفید تمامی نورهای رنگی موجود از نور سفید را جذب کرده و فقط نور را در محیطی که نور سفید نباشد قرار دهیم به رنگ دیگری ممکن است دیده شود.
ترکیب افزایشی :
نور تا وقتی به سطحی برخورد نکند بی رنگ است و دیده نمی شود اما وقتی برزمینه سفید یا شی ء برخورد کند رنگ آن قابل تشخیص می گردد. هنگامی که نورهای با رنگ اصلی (قرمز،سبزو آبی بنفش) با یکدیگر ترکیب گردند نور سفید تولید می شود،این نوع ترکیب رنگ را که در آن میزان روشنی نور پس از ترکیب اشعه های مختلف آن با یکدیگر افزایش می یابد ،ترکیب افزایشی می گویند. به عنوان مثال ترکیب سه نور اصلی (قرمز-سبز-آبی)نور سفید تولید می شود.
در مسیر ساخت رنگها به طور کلی 2دسته رنگ وجود دارد:1-رنگهای پوششی ،که قابلیت پوشاندن سطوح زیرین خود را دارند و به رنگهای جسمی معروف هستند .2-رنگهای جوهری و شفاف که ذرات رنگدانه آنها در حلال خود حل می گردند که به رنگهای روحی معروفند.
فیزیک رنگ
ترکیب کاهشی :
در این نوع ترکیب رنگ ، روشنی نور پس از ترکیب کاهش می یابد مثل تیره دیده شدن منبع نورانی از ورای فیلترها در اثر خاصیت کاهش دهندۀ آنها (جلوی عبور نور را می گیرند) و یا مثل عبور نور سفید از فیلتر قرمز که همۀ نورهای نور سفید جذب فیلتر شده و فقط نور قرمز اجازۀ عبور پیدا می کند ویا وقتی که یک دسته از طیف نور قرمز به سطح آبی فیروزه ای برخورد کند به دلیل این که در سطح آبی رنگ توانایی انعکاس طیف بلند نور قرمز وجود ندارد سطح آبی فیروزه ای کاملا تیره دیده می شود.
- شاخصه های اصلی رنگ:
چشم انسان رنگ ها را براساس سه خصوصیت از یکدیگر متمایز می کند:
1-رنگین بودن خود رنگها (ته رنگ)-مثل تمایز رنگ زرد،قرمزو سبز از یکدیگر به واسطه رنگ هایشان
2-میزان تیرگی و روشنی رنگها (ارزش رنگ)- مثل تمایز قرمز از صورتی واز قرمز تیره
3-میزان خلوص رنگها (شدت رنگ) مثل رنگ آبی در حالت خلوص خود با انواع آبی های ترکیبی دیگر.
ته رنگ یا فام (هیو):
کیفیت رنگین متمایز کننده رنگ ها از یکدیگر است. وقتی از یک رنگ صحبت به میان می آید ،به طور کلی منظور ته رنگ یا فام خاصی می باشد . بنابراین رنگ ها به فام ته رنگ یا فام آنها یا در واقع بخشی از طول موج نوری که منعکس می کنند نامیده می شوند . مثل آبی –قرمزنارنجی و...
درخشندگی یا روشنایی رنگ (ارزش رنگ):
منظور از درخشندگی، درجه ای از روشنی یک رنگ است که آن را ازدرجه دیگر از روشنی یا تیرگی همان رنگ متمایز می کند.به تعبیر دیگر سایه رنگ های مختلفی از ترکیب یک رنگ با سیاه و سفید به دست می آید که می توان آنها را با درجاتی از تیرگی خاکستری های بی فام (حاصل از ترکیب سیاه و سفید ) نیز مقایسه کرد.به این ترتیب درجات مختلف روشنی یک رنگ را میزان درخشندگی آن می گویند.
شدت یا خلوص رنگ (درجه اشباع):
منظورازخلوص رنگ،درجه سیری یا اشباع یک رنگ می باشد،به بیان دیگر خلوص رنگی ،درجه ای از اشباع است که یک رنگ را در خالص ترین حالت خود نشان می دهد.

نمود و اثرات متقابل رنگ ها:
نمود واقعی رنگ در یک ترکیب رنگی ،خود را نمایش می دهد. با وجود این که هر کدام از رنگ ها از درخشندگی و خلوص ویژه ای بر خورد دارند ،اما میزان درخشش و خلوص آنها در نهایت تحت تاثیر رنگ زمینه ای است که بر روی آن قرار گرفته اند.
به طور کلی رنگ ها اگر در زمینه هایی تیره تر از خود قرار بگیرند خلوص رنگی و درخشش بیشتری از خود نشان می دهند،به مخاطب نزدیک تر می شوند و به نظر می رسد نسبت به هنگامی که در زمینه روشنتر از خود قرار گرفته اند از ابعاد بزرگتری برخوردار هستند.
احساس سرد بودن یا گرم بودن یک رنگ نیز تحت تاثیر رنگ های مجاور و یا زمینه ای که بر آن قرار گرفته است تغییر می کند و به طور معمول رنگ هایی مثل زرد،قرمز،نارنجی و بعضی ترکیب های آنها به عنوان رنگ های سرد شناخته می شوند. در این میان سبز-آبی به عنوان سردترین رنگ و قرمز-نارنجی به عنوان گرمترین رنگ معرفی می شوند.
اثرات ذهنی رنگ:
بخشی از تاثیرگذاری رنگ ها مربوط به نمود و شخصیت مستقل هر رنگ است که از آن می توان به عنوان قدرت بیان و زبان رنگ ها نام برد.
بخشی دیگر مربوط به وضعیت ذهنی و روانی افراد است که تاثیرات متفاوتی بر ذهن و افکار آدمی پدید می آورد.
قرمز : رنگ قرمز دارای شخصیتی متکی به خود ،مسلط به امور،نیرومند،فعال،پرتحرک،سرشارازحس زندگی،سرکش پر هیجان است در همین حال این رنگ میتواند آزار دهنده،محرک عصبانیت وآشفتگی آور باشد.
آبی: دارای شخصیتی آرام ، تفکر برانگیز ،منطقی ،خون سرد، لطیف،قابل اعتماد و پر رمزو راز است و تاثیری آرامش بخش روی سیستم عصبی دارد.
زرد: زرد شخصیتی دوگانه دارد.از یک طرف جذاب و پرتحرک است و از طرف دیگر شکننده و بی دوام است. در حالت خلوص خود ذکاوت و دانایی است اما به محض رقیق و تاریک شدن نشانه ی بی اعتمادی بی خودی و تردید است. رنگی مهاجم و انعطاف پذیر که به سرعت خاموش می شود و از انرژی می افتد.

دسته بندی رنگ ها:
رنگ های اصلی : زرد-قرمز-آبی سه رنگ اصلی هستند که بقیه رنگها از ترکیب آنها حاصل می شوند.
رنگ زرد اصلی: زرد کادمیوم با درجه تیرگی متوسط است.
رنگ آبی اصلی: آبی کبالت و آبی اولترامارین با کمی روشن شدن به آبی اصلی نزدیک می شوند .
رنگ قرمز اصلی: مخلوط قرمز کادمیوم با قرمز آلیزارین قرمز اصلی بدست می آید.

رنگهای درجه دوم:
هررنگ درجه دوم معمولا از مخلوط کردن دو رنگ اصلی ساخته می شود.
زرد+قرمز=نارنجی زرد+آبی= سبز قرمز+ آبی =بنفش
پاساژ رنگی :
از ترکیب دو رنگ مجاورهم ،رنگی حاصل می شود که پاساژ رنگی آندو رنگ خوانده می شود .

رنگهای مکمل:
هریک از رنگ های درجه دوم مکمل یکی از رنگ های اصلی است.به عبارت دیگر از اختلاط دو رنگ اصلی رنگی به دست می آید که مکمل رنگ سوم است. به همین دلیل رده رنگ های درجه دوم ، رنگ های مکمل نیز گفته می شود.بنابراین ترکیب دورنگ مکمل رنگ خاکستری تیره فام می باشد.
کنتراست رنگ:(کنتراست هفتگانه رنگ)
وقتی از کنتراست رنگ صحبت می شود ،منظور وجود روابط وتاثیراتی است که هم تمایز میان رنگ وهم تاثیرات متقابل میان آن را از نظر بصری مورد توجه و مقایسه قرار می دهد.
کنتراست ته رنگ:(هیو)این کنتراست از ساده ترین کنتراست هفتگانه رنگ است و آن تفاوت نام رنگ است. نکته مهم اینجاست که هرچه رنگ ها از سه رنگ اصلی فاصله بیشتری پیدا کنند قدرت آنها برای ایجاد تضاد ته رنگ کمتر می شود .یعنی شدیدترین کنتراست ته رنگ مابین رنگهای اصلی اتفاق می افتد.

کنتراست تیرگی و روشنایی (ارزش رنگ) :
مقایسه روشنایی و تیرگی رنگها را کنتراست تیرگی و روشنی می گویند.درجدول رنگی ،رنگ زرد به عنوان روشنترین و درخشان ترین رنگ و رنگ بنفش به عنوان تیره ترین رنگ شناخته می شود.
گوته-شاعرونقاش آلمانی ارزش های رنگی نور را به این ترتیب ارائه نموده است.زرد:9 - نارنجی:8 – قرمز:6 – سبز:6 – آبی:4- بنفش:3 .
والور: به درجات مختلفی از ارزش رنگی دریک مجموعه یا یک اثر را والر گویند.
تنالیته: رنگ مایه یا درجات مختلف خاکستری های رنگی را گویند.
کنتراست سرد - گرم: کنتراست سرد-گرم برپایه احساسی درونی از دیدن رنگ به وجود می آید.احساس سردی یا گرمی رنگها ممکن است مربوط به دریافت و تجزیه ما از عناصر موجود در طبیعت باشد. شاید به همین دلیل باشد که ما رنگ های خانواده زرد وقرمز را گرم ورنگ های خانواده آبی و سبز را سرد می شناسیم. می توان قرمز-نارنجی را به عنوان پر حرارت ترین رنگ و سبز-آبی را سردترین رنگ احساس کرد.استفاده درست از رنگ های گرم در کنار رنگهای سرد ایجاد حجم و فضا و عمق می کند.
- رنگ های گرم از نظر ایجاد بعد فضایی ،معمولا نزدیکتر احساس می شوند .
کنتراست رنگ های مکمل :
دو رنگ مکمل یکدیگر را از نظر درخشش و قدرت فام به شدیدترین مرتبه ارتقاء می دهند (درحالیکه در مجاورت یکدیگر قرار گیرند) – در صورتیکه دو رنگ مکمل وقتی با یکدیگر ترکیب شوند خنثی میشوند. نقاشان پست امپرسونیسم از رنگ های مکمل بسیار استفاده کرده اند ،به ویژه ونگوگ و گوگن و لوترک.
کنتراست همزمان (سیمولته یا همپایه) :
کنتراست همزمان ناشی از تاثیر عمومی رنگ ها به روی احساس بینایی است و با رابطه میان رنگ های مکمل ایجاد می شود .هر رنگی رنگ مجاور خود را به رنگ مکمل خود تغییر می دهد در این میان وقتی که از خاکستری ها دریک ترکیب رنگی استفاده می شود به نحوه موثرتری کنتراست همزمانی احساس می شود . کنتراست همزمان نه تنها در میان یک خاکستری و یک رنگ خالص به وجود می آید ،بلکه در میان دورنگ که به طور کامل مکمل یکدیگر نیستند نیز اتفاق می افتد .در این حالت یکی ازرنگ ها رنگ مجاور خود را تبدیل به رنگ مکمل خود می کند و شدت درخشش یکدیگر را به صورت فام مکمل افزایش می دهند.
تصویر جانشین چیست؟ همان پس انگاره یا پس تصویر است که تا لحظاتی پس از تاثیر یک محرک در ذهن باقی می ماند . کنتراست جانشین هنگام بسته شدن چشم پس از دیدن یک منبع نور شدیدتر نیز اتفاق می افتد . در مورد رنگ ها پدیده پس تصویر یا تصویر جانشین به صورت رنگ مکمل دیده می شود. یعنی پس از دیدن یک رنگ برای مدت چند ثانیه در صورتی که به یک سطح سفید نگاه کنیم رنگ مکمل آن را بر زمینه سفید احساس می کنیم.

کنتراست کیفیت:
در اینجا منظور از کیفیت حالت خلوص و اشباع رنگ است . نسبت درخشش و درجه خلوص یک رنگ زمانی بیشتر جلوه گر می شود که در مجاورت رنگ های ناخالصی که با سیاه ، سفید ، خاکستری و یا رنگ مکمل خود شکسته شده اند ،قرار گیرد.
کنتراست کمیت و وسعت سطح :
کنتراست کمیت مربوط به به رابطه متقابل دو یا چند سطح رنگین از نظر وسعت است. دراین کنتراست رابطه بزرگی و کوچکی سطوح رنگین نقش اصلی را بازی می کند . در ایجاد کنتراست کمیت دو عامل (1- میزان درخشش وخلوص رنگ 2- میزان بزرگی سطح یا لکه رنگی ) نقش اساسی دارند.
رابطه هماهنگ و هارمونیک وسعت سطوح رنگی در رنگهای اصلی و فرعی به شکل زیر می توان در نظر گرفت،
زرد به بنفش= 9 :3 نارنجی به آبی= 8 :4 قرمزبه سبز=6:6
شکل و رنگ:
شکل مربع دارای وزن و استحکام است.شکل مربع با رنگ قرمز که آن نیز نمادی از مادیت صراحت و سنگینی است مطابقت می کند .
مثلث شکلی است براساس سه خط متقاطع و با ایجاد سه زاویه بوجود می آید . زاویه های تند مثلث بر شخصیت تهاجمی ،برنده و صریح آن تاکید دارند. مثلث در عین حال نمادی از تفکرو روشنایی است . و به سرعت دگرگون می شود .رنگ زرد نیز بیشتر خصوصیات شکل مثلث را دارد.
دایره نمایشگر حرکتی نامتناهی و جاودانه است و احساسی از آرامش ایجاد می کند .این شکل نمادی از آسمان و همچنین سمبل روان و جنبه های روحانی که عمق تفکر و پایداری آن را نشان می دهد .از میان رنگها ،آبی روشن با ویژگی های معنوی دایره متناسب است.
شکل های متناسب با رنگ های درجه دوم نیز عبارتند از : ترکیب از مربع(قرمز) و مثلث(زرد) به شکل ذوزنقه برای نارنجی ،ترکیبی از دایره( آبی ) ومثلث (زرد) به شکل سه گوش با اضلاع منحنی برای سبز وترکیب از دایره (آبی) و مربع (قرمز) به شکل تقریبا بیضی برای رنگ بنفش .
تاثیرات بصری و روانی رنگ ها:
زرد:
زرد در حالت خلوص روشنترین و درخشان ترین رنگهاست. زرد درخشان نمادی از دانش ،فهم انسانی ،روشنایی معنوی و نور الهی است. اما به محض تیره شدن ناپایداری ،تردید و شک و بی اعتمادی را نشان می دهد .درخشش زرد روی زمینه بنفش به نهایت نیرومندی و خلوص خود می رسد .
قرمز:
نهایت بر افروختگی و انرژی درونی را ظاهر می سازد.نمادی است از زندگی ،هیجان قدرت و شورش انقلابی قرمز رنگی است جذاب که نشاط جوانی و سرزندگی را جلوه گر می سازد و در عین حال نشانه ای از عشق آتشین و تمایلی مفرط است. قرمز همچنین نمادی از جنگجویی ،مقاومت و شور انقلابی است.در این معنا پایداری و حقیقت جویی را نشان می دهد و جلوه گر شهادت جویی و مرگ سرخ می شود.
آبی :
آبی رنگی آرام و شکیباست .رنگ درون گرا و سرد که از نظر معنوی بسیار عمیق و احترام برانگیز می باشد.آبی نماد ایمان و معنویت است وتا اعماق روان وروح آدمی نفوذ می کند و او را به عالم بالا فرا می خواند .
سبز:
سبز رنگ بهار و رویش گیاهان و طبیعت است و رنگ امید و زندگی دوباره است . این رنگ که از تلفیق زرد با آبی بوجود می آید ، دانش و ایمان معنوی را نشان میدهد، سرسبزی طبیعت انسان را به حیات اخروی دلالت می کند. سبز نشانه ای از رستاخیز و صعود روحانی به عالم بالاست .
نارنجی:
نارنجی رنگ بلوغ ،جوانی و شادابی است . رنگی سرخوش،وجدآور و پر نشاط است که تحمل آن به سادگی میسر نیست.
بنفش:
بنفش رنگی مرموز و ابهام برانگیز است که با تیرگی مبهم خود درمقابل صراحت و روشنایی زرد قرار می گیرد. رنگ بنفش مخلوطی از قرمز (مادی و زمینی) با آبی( معنوی و آسمانی) است ودر حالت های مختلف خود زمینی و آسمانی، شور آمیز و تفکر بر انگیز جلوه می کند.